داستان یک عکس ژاندارک خیابان
مشتاق،لیلی نیکونظر


تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری
سه روز پس از تظاهرات ۱۷ اسفند، آیتالله طالقانی در گفتگویی
با روزنامه کیهان به اعتراض زنان در روز جهانی زنان واکنش نشان داد و اعلام کرد: «حجاب
اجباری نیست.» خمینی اما اعلام كرد كه حجاب اجباري است! به فاصله چند روز بعد از اين فتوا، روند به نفع اجباری
شدن حجاب اسلامی پیش رفت و صادق قطبزاده در یک سخنرانی در باب حمایت از حجاب، تیر
آخر را شلیک کرد: «از امروز مفاهیم جمهوری اسلامی را روشن میکنیم.»
آن روز ۲۵ اسفند ۱۳۵۷ بود.
چهبسا عکسها در همان هفدهم
اسفندماه گرفته شده باشد. هنگامه گلستان، عکاس مجموعه میگوید؛ عکسها را در روزی میانه
اسفندماه تهران انداخته شده است.
آن زن که بود؟
هنگامه گلستان میگوید او
یکی از بازیگران سریال «خانه قمر خانم» بوده است و نامش را به خاطر ندارد، همین.تماشای
تکههایی از سریال «خانه قمر خانم»، با کیفیت پایین روی یوتیوب کمکی نمیکند. تماس
با کارگردان سریال، محمدعلی کشاورز، هم همینطور. بهمن فرمان آرا که فیلم سینمایی «خانه
قمر خانم» را در سال ۱۳۵۱ به پرده سینما برده میگوید هیچ چیز از آن مجموعه و بازیگران
آن به خاطر ندارد. در میان نامهای تیتراژ «خانه قمر خانم» نام هادی خرسندی به عنوان
فیلمنامهنویس نوشته شده است. عکس را برای هادی خرسندی ایمیل میکنم و پای تلفن منتظر
پاسخش میمانم: «فکر میکنم این «شیده» باشد، آره، به احتمال زیاد شیده است. میتوانی
با مهری رحمانی تماس بگیری، دخترخوانده شیده در آمریکا، او میتواند تایید کند.» مهری
رحمانی، خود بازیگر نقش مهین در سریال «خانه قمر خانم» است و بیش از سی و چند سال است
که در آمریکا زندگی میکند. او را از طریق فیسبوک پیدا میکنم. منتظر میمانم تا عکس
را روی صفحه لپتاپش باز کند. سکوت.
«این عکس را قبلا
دیده بودم. در یک مجله خارجی هم چاپ شده بود. کسی دیده بود و برایم آورده بود. آن پالتو
را به یاد میآورم. کرم رنگ بود. آن روز، دقیقا یادم نمیآید کی بود اما، میدانم که
تظاهرات، نزدیک دانشگاه تهران برپا شد. ما در خیابان مشتاق زندگی میکردیم و نزدیک
دانشگاه تهران بودیم. از چند روز قبلش اراذل و اوباش ریخته بودند در خیابانها و شعار
«یا روسری، یا توسری» سر میدادند. پونز توی پیشانی دختران جوان میکوبیدند. هنوز حجاب
قانونی و اجباری نشده بود اما، درگیری بود میان زنان و چماقداران. من حافظهام خوب
کار نمیکند. مثل پاها و چشمهایم از کار افتاده. یادم نمیآید روی مینیبوس چه میگفتم.»
– ازتان یک چند عکس
با حجاب دیدم در اینترنت…
آنها عکسهای فیلم است. حجاب
در این مملکت قانون است. قانون را رعایت کردم. مثل همه. مجبور بودم. اگر به خودم بود،
مثل همیشه بودم. مثل قبلها. موهام را میبستم. ساده. ساده حرکت میکردم. من قبل از
انقلاب کارمند بودم. همینطور سر کار میرفتم.تمام.
زن، در عکسی که چهره او از
نزدیک، قاب بسته شده، در حال مجادله با روحانیست و حالت تدافعی دارد. بدنش به عقب
متمایل است و با اشاره انگشتش به سمت آسمان، انگار دارد از چیزی مهم و اصولی میگوید.
حالت دستهای روحانی اما، او را در وضعیت توجیه نشان میدهد؛ دستهایش در وضعیت آسودهتریست،
حالت بدناش هم. شبیه کسی که میخواهد بگوید این جنجالها بیثمر است، یا بیاساس است،
یا لااقل بیفایده. شاید زن دارد درباره حکم حجاب حرف میزند. حالت بدن و دستهایش
شبیه کسیست که میخواهد به یک بیعدالتی اعتراض کند و تلاشش برای قانع کردن روحانی
در خطوط صورتش پیداست. روحانی نزدیکتر است، حجم بیشتری از قاب را پر کرده و سایه مرد
پشت سر روحانی، توازن را به نفع او برهم ریخته است. خطوط، شاخ و برگ درختان در پس زمینه
بر تنش و عدم تعادل تصویر افزوده است. از عکس دیگر در لحظه قبلتر یا بعدتر میدانیم
روی سقف مینیبوس ایستادهاند، آیا زن از روی سقف ماشین پایین میافتد؟ آیا این زن است که باید قاب را ترک کند؟زنان آن
روزها و آن تظاهرات علیه حجاب، بعدها به اقتضای حکم قانون حجاب و جبر زمان و موقعیت،
روی گرفتند و موقرانه لبخند زدند. اما، آن هالههای سیاه و سفید در عکسها، آن زنان
مشت گره کرده آن روزها، که در خیابانهای حوالی دانشگاه تهران شعار میدادند و «آزادی
زنانه»شان را طلب میکردند، زنان معمولی روزگار ما بودند. آن زنان موقر شنلپوش، هنوز
میان ما هستند، قهرمانان خاموشی که هزار هزار قناری در گلویشان خواب است. مثل شیده،
که سالهاست بازیگر نقش مادران مهربان و آرام است.مثل آن زنی که هر روز، ساکت و سنگین
و صبور، از خیابان مشتاق میگذرد.
iran #تهران #ایران
#قزوين، #تنكابن #ایرانشهر #ساری #خوزستان #دزفول
#استان #دماوند #شهرستان #اسلامشهر #شهرستان #فیروزکوه #پردیس #ری #رباطکریم #شمیرانات #ورامین #پاکدشت #شهریار #ملارد #قرچک
#ايران #استان_تهران #دماوند #اسلامشهر #شهرستان #فیروزکوه #پردیس #ری #رباط_کریم #شمیرانات #ورامین #پاکدشت #شهریار #ملارد #قدس #بهارستان #قرچک
#قوچان #بلوچستان #بندرعباس #کرمان #مهاباد #اهواز #اراک #تهران #کرج #اصفهان #کرمانشاه #شیراز #تبریز #رشت#آبادان #اردبیل #مهاباد #سنندج #زاهدان #ایران #شیراز #تهران #اصفهان #مشهد #تبریز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر