۱۳۹۴ آبان ۶, چهارشنبه

#تهران #ایران شعر زن




زنی را می شناسم من
که شوق بال و پر دارد
ولی از بس که پر شور است
دو صد عزم سفر دارد

زنی را می شناسم من
که در یک گوشه ی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود رزم می خواند
نگاهش ساده و عاصي
صدایش شاد و پر غوغاست
امیدش در دل فرداست

زنی خو کرده با زنجیر
زنی مانوس با زندان
زني در فكر يك طغيان
تمام سهم او اینست
نگاه سرد زندانبان


زنی را می شناسم من
که هر شب کودکانش را
به شعر و قصه می خواند
اگر چه درد جانکاهی
درون سینه اش دارد

زنی شرمنده از کودک
کنار سفره ی خالی
که ای طفلم بخواب امشب
بخواب آری
و من تکرار خواهم کرد
سرود لایی لالایی


زنی را مي شناسم من ....

iran #تهران #ایران 
#قزوين، #تنكابن #ایرانشهر #ساری #خوزستان #دزفول
#استان #دماوند #شهرستان #اسلامشهر #شهرستان  #فیروزکوه #پردیس #ری #رباط‌کریم #شمیرانات #ورامین #پاکدشت #شهریار #ملارد #قرچک 
#ايران #استان_تهران #دماوند #اسلامشهر #شهرستان  #فیروزکوه  #پردیس #ری #رباط‌_کریم #شمیرانات #ورامین #پاکدشت #شهریار #ملارد #قدس #بهارستان #قرچک
#قوچان #بلوچستان #بندرعباس #کرمان #مهاباد #اهواز #اراک  #تهران #کرج #اصفهان #کرمانشاه #شیراز #تبریز #رشت#آبادان #اردبیل #مهاباد #سنندج #زاهدان #ایران #شیراز #تهران  #اصفهان #مشهد #تبریز 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر