۱۳۹۴ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

ایران - مریم کریم بیگی :‌"من به كار نياز ندارم اما به عدالت نياز دارم "



ایران - مریم کریم بیگی :‌"من به كار نياز ندارم اما به عدالت نياز دارم "
من بيكارم چون در جايي كه كار ميكردم رياستش را يك اخوند به عهده دارد كه به قول خودش دستش به گرفتن بيشتر ميرود تا به بخشيدن ، من بيكارم چون يك سرداري در انجا بود كه همه كاره ي آنجا بود و از اينكه نامِ فاميل من شبيه به برادرم بود فهميده بود كه در راه حقي هستيم كه او تابش را ندارد ، من بيكارم چون همان اخوند با اخراج من ، خواهر زاده ي ٢١ ساله ي دانشجو اش را با يك روز در هفته كار و پايه حقوق يك ميليون و پانصد استخدام كرده و كسي حق اعتراض ندارد ، من بيكارم اما كارمند رسميِ جايي بودم كه به يكباره با امضاي اجباريه قردادي به كارمندي قردادي با ٣ ماه قرداد تبديل شدم و بعد از ٣ ماه با حكم تعديل نيرو بيرونم كردند ، من بيكارم چون آن سردار سپاه از اينكه عكس هاي من و خانواده ام را در ماهواره يا سايت ها ديده بود خشمگين شده بود و با خشم و نفرت مرا تشويق ميكرد تا در كنار پدرم بمانم و از او پول بتيغم ( بتيغم اصطلاح آن سردار بود ) و با خشم بيشتر ادامه داد كه ما با كار كردن زنان به كل مخالف هستيم ، من بيكار شدم با اين تهديد كه مادرت را هم ببينيم رفتارش چگونه است تا در باره اش تصميم بگيريم و مجبور به سكوت در مقابل اخراج خود شدم تا مادرم را اخراج نكنند و اكنون مادرم را تهديد كرده اند كه اگر با رسانه اي مصاحبه داشته باشد از كار اخراج خواهند كرد . و اين در حالي است كه پارسال در ارديبهشت ماه ١٧ روز من و مادرم بدون هيچ حكم كتبي اخراج شديم و بعد از آن كه مادرم تهديد به پوشيدن كفن و اعتراض كرد برگشتيم سر كارمان . كه سه ماه بعدش با حكم تعديل نيرو اين بار زورشان به من رسيد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر