۱۳۹۴ خرداد ۲۰, چهارشنبه

ایران - مصاحبه كوتاهي با يكي از اساتيد اخراج شده در رژيم آخوندي ضد فرهنگ داريم

ایران - مصاحبه كوتاهي با يكي از اساتيد اخراج شده در رژيم آخوندي ضد فرهنگ داريم


زنان سازندگان فرداي ايران : من مقاله شما را كه در فيس تان بود خواندم در رابطه با حق تدريس و تز شما را خواندم ، در حال حاضر ديگر شما حق تدريس نداريد درسته آيا حكمي داده اند ؟
استادامیرحسین قادری : نه هیچ حکم مکتوبی ندارم و ظاهرا برای بقیه اساتید اخراجی هم حکم اخراجی نمیدهند اما همه همکاران و نهادهای خود دانشگاه و حتی دانشجویان، در جریان هستند من مقالات زیادی در سایتهای اپوزسیون دارم و سرکلاس هم مباحثات زیادی مطرح میکردم این بود که حراست، به ریاست و معاونت و مدیرگروه، برای اخراج بنده فشار اورده بود..البته همه اینها بهانه بود مباحث و مقالاتی که بنده نوشته ام از منابعی استفاده شده است که در خود ایران با مجوز وزارت ارشاد چاپ شده اند. راستش از همان ترم های اول تدریسم که نه مقاله ای نوشته بودم و نه انتقادی، هشدارهایی به من داده شده بود، مثلا اواسط ترم درس فقه سیاسی را از من پس گرفته و به استاد دیگری تحویل دادند، که دلیل آن کُرد و سنی بودن من بود. به مدیر گروه گفتم اساتید سنی زیادی در دانشگاه هیأت علمی هستند چرا فقط به من گیر داده اند گفت رشته های دیگر چندان اهمیت ندارد اما در علوم سیاسی خیلی رو سنی ها و کسانی که گرایشات کردی دارند حساس هستند . البته این پیش فرض انهاست من ادم مذهبی نیستم. اما بعدها که مقالات من لو رفته بود و در کلاس در مورد کردها مباحثی را مطرح کرده و به ساختار حاکم انتقاهایی را وارد کرده بودم، بحث خیلی جدی شد این عین جمله حراست است که از زبان مدیر گروه به من ابلاغ شد«...گفتند شما از مظلومیت قوم کرد بحث کرده اید...از اسلام انتقادهایی داشته اید...». نکته ای دیگری را که شاید مسخره به نظر بیایید، اما تجربه ای که با گوشت و خونم احساس کردم، بیان می کنم. اسم پدر من عمر است به خاطر این اسم تاوان بسیاری داده ام من نمی دانم اسم پدر من چه ربطی به عمر دوهزار سال قبل دارد؟
زنان سازندگان فرداي ايران : من تز شما را خواندم شما سمت تان گرايش كردي است درسته
استادامیرحسین قادری : بله درست است
زنان سازندگان فرداي ايران : آيا شما گرايش خاصي داريد ؟
استادامیرحسین قادری : من نمیدونم دقیقا منظور شما از گرایش چیست اما من سیاسی به معنای عملی نیستم من مورخ و محقق هستم به نتیجه تحقیقاتم هم فکر نمیکنم چیزی که میدونم درسته بیان میکنم ،درگیر مسائل روز هم نیستم اهل هیچ تشکل و سازمانی هم نیستم. من فقط مشغول تحقیق و مطالعه بودم و هستم.
زنان سازندگان فرداي ايران : پس فعاليتهاي شما در رابطه با كارتان است ميتوانم سوال كنم شما در دانشگاه چه محدوديتهايي داشتيد و كلا اسايتد در دانشگاه وضعيت تدريس شان چطور است و محدوديتهايشان چيست ؟
استادامیرحسین قادری : راستش فضای دانشگاه دست کمی از وزارت اطلاعات ندارد بسیار محدود است اگر کوچکترین انتقادی به ساختار حاکم و مبانی فکری و فقهی ان باشد زود به شما هشدار میدهند. و در صورت تکرار هشدار به تهدید و اخراج تبدیل خواهد شد. اساتید حق بیان افکار و مطالعات خود را ندارند مانند مهدکودکیها باید از بالا چهارچوب بیان شده را تعیین کنند.برای مثال اوایل هر ترم از طرف نهاد رهبری دانشگاه درس اموزش اخلاق برای اساتید برگزار می کند که چطور لباس بپوشید، ناخن بگیرید، حجاب...ارادت به ولایت...فقه اسلامی و.....در نهایت هم این مباحث شکل تهدید به خود می گرفت. به این معنی که بارها تکرار می کرد «مصداق دارد ها... اساتیدی بوده اند که بسیار هم باسواد بودند اما چون مثلا حجاب را رعایت نکرده اند یا ارادت نداشته اند... پرونده هیأت علمی آنها رد شده است». من نمی دانم اینکه مرتب باشید و ناخن بگیرید چه ربطی به اخلاق اسلامی دارد مگر غیر مسلمانان ناخن نمی گیرند مسواک نمی زنند. راستش در این جلسات مثل مهد کودکی با اساتید برخورد می شد و اگر در این جلسات شرکت نمی کردین واحدهای شما را لغو می کردند. هر ترم هم از اساتید حق التدریس گزینش می گرفتند و تا ارادت والتزام خود را به ولایت مطلقه فقیه بیان نمی کردی امکان تدریس شما نبود. در مورد ولایت فقیه از بنده پرسیدند راستش چرا دروغ بگم همش طفره می رفتم اما او از من زرنگتر بود. گفتند از نظر فقهی باید تایید کنید. گفتم ما شافعی هستیم ....گفتند در فقه شافعی جایی برای ولایت فقیه وجود ندارد گفتم بله درست است ولی ما شافعی هستیم و...
زنان سازندگان فرداي ايران: وضعيت آنهايي مثلا خودشان را جاي استاد جا ميزنند ولي عملا نفرات وزارت هستند و در پوشش آنها استاد شده اند چگونه است ؟
استادامیرحسین قادری : خوب انها کارشون راحت است تعریف و تمجید و انفجار نور و...فقط روایت میکنند. دانشگاه از اختیارات خود استفاده می کند و با برساختن مدارک تقلبی اساتید خودی را به دانشیاری و استادی ارتقا می دهد اما اساتید غیرخودی، به دلیل نداشتن ارادت و مدارک بسیجی همچنان در سطح مربی و استادیاری باقی خواهند ماند. در ایران به جای ضابطه، رابطه تعیین کننده است. فرایند استاد شدن به عنوان هیأت علمی برای ما دوسالی طول کشید که در نهایت هم رد شد. اما برای خودیها، با یک تلفن و حکم از بالا به راحتی درست می شد. این اساتید تحمیلی، ارگان ایدئولوژیک حاکمیت هستند و به جای علم، تبلیغات بالا را تکرار می کنند.
زنان سازندگان فرداي ايران : آيا دانشجوها از اين وضعيت راضي هستند از وضعيت تدريس ،آيا از آنها حمايت ميشود ؟
استادامیرحسین قادری : دانشجو كاره اي نيست و کاری هم از دستشان بر نمیاد حمایت دانشگاه را ندارند منظور اینه که تحمل هیچ گونه بحث ازاد و انتقادی هم در دانشگاه نیست که دانشجو بتواند اعتراض کند چون در صورت اعتراض باید تاوان آن را پس بدهد. اگرچه امروز بسیاری از دانشجویان، هدایت شده پذیرفته شده اند.
زنان سازندگان فرداي ايران : وضعيت دانشجويان چطور است از محدوديتها و مسائل و مشكلات خوبگاه ، صنفي ، شهريه ، ....؟
استادامیرحسین قادری : متاسفانه زیاد خوب نیست اون دانشگاهی که من بودم بدلیل، هدایت قبول شدگان اکثرا کارمندان نهادهای دولتی و اطلاعاتی بودند. دانشگاه آزاد موسسه علمی نیست بنگاه اقتصادی است. مجموع شهریه های که دانشجویان پرداخت می کنند به همان اندازه است که کسی بخواهد در خارج ادامه تحصیل دهد. دانشگاه ازاد سخت افزار است به نرم افزار و علم اهمیتی نمی دهد. فقط بلد است شهریه دریافت کند و کلی ازدانشجو بگیرد. مثلا کلاسهای کارشناشی ارشد که تدریس می کردم چهل نفر حتی تا شصت نفر هم بوند خوب کجای دنیا کلاس کارشناسی ارشد باید 60 نفر باشد دبیرستان هم نباید اینقدر ادم را در یک کلاس جای دهد. ایا هیچ فکر و برنامه ای برای جذب واستخدامی برای این همه دانشجو شده است؟ قطعا نه. چون هدف بنگاه اقتصادی فقط سود و زیان و جیب خالی کردن است. آیا برای این همه دانشجو امکانات فرهنگی/علمی در نظر گرفته شده است؟
زنان سازندگان فرداي ايران :‌ آيا در دانشگاه ها تشكل و كانون وجود دارد؟
استادامیرحسین قادری : راستش من فعالیت خاصی ندیدم جز نهادهای بسیج و حلقه صالحین و.... كه همه زير نظر خود حراست دانشگاه و نهاد رهبری است. خارج از فعالیتهای بسیج و نهاد، امکان وجود هیچ فعالیت دیگری در سطح دانشگاه نیست. اما به محض اینکه نهادهای خودی چون بسیج، قصد برگزاری مراسمی را داشته باشند کلی بودجه و پول هزینه خواهد شد که ادم را یاد جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی می اندازد.
زنان سازندگان فرداي ايران :‌ آيا در شهرستانها وضعيت بدتر است نسبت به تهران و شهرهاي بزرگ ؟
استادامیرحسین قادری : بله همينطور است در شهرستانها محدوديتها بيشتر است خیلی بسته است . من در دانشگاه هیچ فعالیتی ندیدم و اگر بود بازتاب نمییافت یا اجازه نمیدادند اما فعالیتهای بسیج و حلقه صالحین و...را در سایت دانشگاه سرمایه گذاری و حمایت میکرند. البته به این معنی نیست که در تهران آزادی است بنده خودم کارشناسی ارشد در دانشگاه علامه طباطبایی بودم که همزمان بود با ریاست شریعتی که، اجازه هیچ گونه فعالیت غیرخودی را به اساتید و دانشجویان نمیداد و بسیاری از دانشجویان اخراج و بسیاری از اساتید به حالت تعلیق در آمدند. از 8 نفر دانشجوی دکتری علامه، حداقل 5 نفر از آنها انتصابی بودند یعنی بدون کنکور و به حکم اقایان دانشجوی دکتر شده بودند در حالی که بسیاری از قبول شدگان در گزینش، توسط خرمشاد و خواجه سروی و... رد شدند. شریعتی نه تنها بسیاری از اساتید غیرخودی را برکنار کرد بلکه بسیاری از بسیجیان و سپاهیان بی سواد را ارتقا مدرک داد و بدون فرایند اداری در دانشگاه جذب نمود. همچنین در دورۀ دکتری، من در دانشگاه علوم تحقیقات تهران بودم که ظاهراً قویترین کادر علوم سیاسی ایران را داشت. به خاطر رساله دکترایم که در مورد جایگاه کردها و تاریخ ایران بود که دیدگاهی انتقادی داشتم، سه سال دیرتر از موعد مقرر فارغ التحصیل شدم. یعنی من حداقل دو سال تمام شهریه اضافی دادم و دیرتر فارغ التحصیل شدم دوسالی که می توانستم خدمت سربازی را به پایان برسانم. درست است که اساتید ترس خود را از نهادهای امنیتی و اقدامات بعدی آن بهانه می کردند. مثلا می گفتند چون امضای ما روی رساله است بعداً سپاه یا وزارت اطلاعات یقۀ ما را می چسپد. اما انجا دانشگاه بود، قویترین کادر علوم سیاسی ایران را داشت، سپاه و وزارت نبود، اما امکان آزادی بیان و تحقیق آزاد وجود نداشت اساتیدی چون حمید احمدی و توسلی(رئیس دانشکده)، می گفتند چیزی که ما می گوییم درست است و باید آن را نوشت یعنی افکار خود را بر دانشجو تحمیل می کردند. این نشان می دهد که مشکل فقط نظام نیست. دیکتاتوری در سطح جامعه نیز رواج دارد این نظام هم از آسمان نیامده است. راستش اگر دکتر زیباکلام نبود توسط همان اساتید تحصیل کرده غرب، امکان دفاع از رساله را نمی یافتم البته بازهم چه دفاعی؟ از رساله 600 صفحه ایم مجبورم کردند 400 صفحه از ان را حذف و طبق نظر اساتید مشاور تحمیلی –حمید احمدی و یحی صلاحی – و داور خارجی- روزبه زرین کوب- مقدمه و نتیجه گیری را علی رغم میل و اندیشه خویش ومطابق با میل اساتید نوشتم. در واقع من شیر بی یال و دمی را تحویل دانشگاه دادم چون اساتید محترم می گفتند نباید رساله شما در کتابخانه دانشگاه باشد که خدایی نکرده دانشجویان دیگر از ان استفاده نکنند.
بارها تهدید به اخراج شدم که اگر پی گیریهای دلسوزانه دکتر صادق زیباکلام نبود نه تنها نمی توانستم دفاع کنم بلکه امکان اخراجی من هم بود. چون مدیرگروه، دکتر برزگر، بارها به من گفتند با نامه نگاریهای که اساتیدی چون حمید احمدی و صلاحی و توسلی به مقامات بالاتر داشته اند، امکان اخراج شما وجود دارد.
زنان سازندگان فرداي ايران :‌ وضعيت دانشجويان از بابت موضوعات صنفي ،خوابگاه ، ... يا خودتان اگر در آنجا مستقر هستيد چطوري است ؟
استادامیرحسین قادری : دانشگاه ازاد که خوابگاه ندارد فکر کنم برای دختران خوابگاه پولی بود. سخت افزاری دانشگاه زیاد بد نیست، کلی ساختمان شیک درست می کرد. شما سری به هتل دانشگاه ازاد در حصارک پونک بزنید کاخ سفید هم به این اندازه هزینه نشده است دانشگاه ازاد می خواهد با ساختمان ضعف علمی خود را بپوشاند. دانشگاه ازاد به جای سرمایه گذاری روی اساتید جوان، اساتید بازنشته و فسیل شده دانشگاه های تهران و بهشتی را جذب می کند که توان راه رفتن را هم به زور دارند. که مثلا برای دانشگاه پرستیژ کسب کند. ..فکر کنم اصلا انجمن صنفی هم نداشت. برای اساتید هم هیچگونه امکانات ویژه ای نداشت. نرم افزاری فاقد هرگونه امکاناتی بود.
زنان سازندگان فرداي ايران :‌ پس دانشگاه هيچ امكاني براي دانشجو و استاد ندارد ؟
استادامیرحسین قادری : بله همينطور است، راستش من هیچی ندیدم . حتی کتابخانه ی درست حسابی نداشت ، نرم افزاری تعطیل است دانشگاه ازاد فقط با پول می چرخد. اما متاسفانه با این همه شهریه هایی که دریافت می شد در خود دانشگاه هزینه نمی شد. مگر هزینه کاروانهای راهیان نور و مراسم بسیج و... حتی اساتید هم مانند دانشجویان هیچ حرمتی ندارند برای مثال اساتیدی که دنبال کار پروندۀ هیأت علمی هستند از شهرستانهای دور مثل مشهد و سیستان و اهواز و کردستان راهی تهران، سازمان مرکزی می شوند، اما نه ریاست نه معاونینی چون شجاعی و غریبی و مقداری، ارباب رجوع نمی پذیرند و امکان هیچ ملاقاتی با مسئولین اصلی یعنی همان مسئولینی که کار اصلی پرونده ها را انجام می دهند، وجود ندارد. صحنه ای که بارها خود من شاهد و شاید خود من هم یکی از انها بوده ام در سازمان مرکزی دانشگاه بسیار دلخراش و تحقیر کننده است. دهها استاد که اجازه ملاقات و حضور معاونین را ندارند باید در بیرون در، دست به سینه ایستاده تا شاید فرصتی(دستشویی رفتن یا...) روسای محترم بیرون بیایند و دنبال انها راه می افتند روسای محترم هم مانند برده هیچ اهمیتی به اساتید نمی دهند حتی جواب سئوال انها را نیز نمی دهند. کرامت و شرافت انسانی نه برای دانشجو نه باری اساتید وجود ندارد.
زنان سازندگان فرداي ايران : وضعيت ترمها چطور است ؟ يعني براي هر ترم پول ميگيرند يا يك دروه و چقدر ميگيرند؟
استادامیرحسین قادری : من دقیقا از شهریه ها خبر ندارم اما دوستانم که در تهران دکتری میخونند ترمی 7 میلیون باید بدهند بدون خوابگاه و امکانات. یعنی یک دانشجوی شهرستانی باید به همان اندازه هم هزینه بقا خود در تهران کند. که بعد از اینکه خود و خانواده اش را ورشکست کرد و کلی وام و مقروض شد یا بعدش باید برود سربازی یا دنبال کار آزاد بگردد. درتبلیغات دانشگاه ازاد هر روز از استخدام هزاران نفر هیأت علمی میگویند ولی ما که چیزی ندیدم. یعنی بسیاری از خانواده ها بخاطر همین شهریه های بنگاه اقتصادی استثمارگر ورشکست شده اند. چه پدر ومادرهایی که به خاطر روسپیدی فرزندانشان موهایشان را سپید کرده اند و دار و ندار خودشان را خرج شهریه دانشجویان کرده اند که مثلا فردا کاره ای بشوند اما متاسفانه دست از پا درازتر، با یک مدرک کاعذی با کلی قرض و وام به خانه بر می گردند و در نهایت باید دنبال کار ازاد بروند. پذیرش دانشجو زیاد، اما استخدامی و جذب بسیار کم. منطق سود و زیان سرمایه داری همین است چون با پذیرش، پول دریافت می کنند اما در استخدام باید حقوق بدهند.
زنان سازندگان فرداي ايران : شما وضعيت دانشگاه ها را در شرايط فعلي چطور ميبينيد ؟
استادامیرحسین قادری : به نظر من دانشگاه دراین وضعیت حاکم، رسالت اصلی خود را از دست داده است و به نهاد ایدئولوژیک حاکمیت تبدیل شده است و به جای تولید علم، ابزار تبلیغات ایدئولوژی حاکمیت شده است. با گزینش های سختی که نسبت به استخدام وجود دارد و اخراج ساده ی بسیاری از اساتید غیرخودی، ارادت جای علم را گرفته است و به جای ترویج و تولید علم، دانشگاه به نهادی ایدئولوژیک و ابزار تبلیغات حاکمیت تبدیل شده است. بسیاری از دانشجویان برای فرار از فشار جامعه و بیکاری به دانشگاه می روند و خودشان می دانند که نه امکان استخدامی است و نه امکان یادگیری و علمی و بسیاری از فارغ التحصیلان افسرده می شوند. علم انها نسبت به قبل از دانشگاه چندان تغییری نکرده است.
زنان سازندگان فرداي ايران : سطح تدريس با توجه به اين موضوعات و سطح پايين استادهاي تقلبي به چه چطور است و چطور پيش ميرود ؟
استادامیرحسین قادری : سطح تدریس باید محدود به چارچوبی باشد که در شبکه های خبری داخلی بیان می شود و به جای مباحث علمی، مباحث ارزشی در کلاسها مطرح می شود اساتیدی هم که پایبند به این اصول حاکمیتی نیستند یا باید سکوت کنند، که البته حق دارند به خاطر مشکلات زندگی، یا باید هزینه آن را پرداخت کنند. یعنی یک راه برای باقی ماندن در پست استادی در ایران وجود دارد یا باید پشتت خیلی گرم باشد، یا باید هزینه شخصیتی و انسانی ان را بپردازی و در مقابل حقوق دریافتی، کرامت و شرافت انسانی را بفروشی. راستش به خاطر تعهدی که نسبت به زندگی متأهلی داشتم اوایل برای خیلی سخت بود که اخراج شدم اما الان خوشحالم چون اگر حتی جذب رسمی دانشگاه می شدم این اتفاق، ینی اخراجی، ترم اینده، سال اینده اتفاق می افتاد چون من ادمی نبودم که بتوانم در این هوای گرم و آلوده لباس تنگ ایدئولوژی حاکم را بپوشم. بنده قبلا به خاطر رساله دکترایم در علوم تحقیقات تهران که سه سالی از زندگی عقب افتادم، زندگیم در معرض فروپاشی قرار گرفت که با حکم اخراجی به نتیجه رسید.....
زنان سازندگان فرداي ايران : آيا داشنجويان ميتوانند در مناسبتهاي مختلف برنامه اي داشته باشند ياد بودها ، ...؟
استادامیرحسین قادری : عرض کردم یادبودها اگر خودی باشد البته که می توانند و خیلی هم حمایت می کنند در غیر اینصورت نه. برنامه های غیر خودی یعنی اگر در چارچوب بسیج و نهاد رهبری و حلقه صالحین نباشد، به هیچ وجه اجازه فعالیت نمی دهند.
زنان سازندگان فرداي ايران : خيلي ممنون كه وقت گذاشتيد و صحبت كرديم ، اگر چيزي بيشتري داريد و ميخواهيد بگويد خوشحال ميشوم بشنويم
استادامیرحسین قادری : خواهش می کنم اختیار دارید. نکات که زیاد است صد دفتر بباید اما فعلا همین کافی است براتون آرزوی موفقیت دارم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر