۱۳۹۴ خرداد ۱۷, یکشنبه

من تا چند لحظه ديگه ميميرم اعدام ميشم

من تا چند لحظه ديگه ميميرم
اعدام ميشم 


تنها حرف راستي كه تو خبر اعلام ميشم
بنويس زندگي من يك صدا بود از ته چاه
چند دقيقه گوش كنيد به اين بيوگرافي كوتاه
ما يه نسل سوخته بوديم نسل كف گرگي تو صورت خوردن هشتاد ضربه گاهي بر حسب ضرورت
نسل موعظه شنيدن حتي رو در و ديوار
تاب آوردن تناقض بين يك گناه و انكار
چك كيف جيبي پول له شدن در عرض يا طول
زندگي كردن به سبكي بي اميد و غير معمول
ماشين گشت و صداي بندازينش بالا اينو...
نسلي كه گهگاه از درد گاز ميگيره زمينو
نسل نقاشي روي پوست با قلموهاي سيگار
طعم چك خوردن تو كوچه از يك گرگ وحشي و هار
بنويس زندگي ما يه صدا بود از ته چاه
ولي نعره زديم ما تا همه از ما بشن آگاه
نسل سوخته ايم و اين شهر رنگ خاكستر مونه
ميدونم هزارتا ققنوس زير بال و پرمونه
حالا من رو چارپايه م بزودي ميشم معلق
اومد از راه گزمه يي كه عاشق اين لگده ...تق

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر