--------------------
ای مرد خوش آواز
و خوش آوازه و خوشخوان
خنیاگر خطاط سخن
سنج و سخن دان
شو منصرف از دادن
کنسرت در ایران
هرچند که خواننده
استاد زمانی
اینجا وطن توست
نباید که بخوانی!
------------------------
ای ملت افتاده
به اعماق مکافات
ای خرمن تو دستخوش
لشکر آفات
ای خسته ز بدکاری
اسلام فروشان
ای رنجه ازین مذهب
و این جهل و خرافات
ای گوش تو از آیه
پر و دست تو خالی
اینجا وطن توست،
مبادا که بنالی
------------------------
ای اهل قلم، عضو
نویسنده کانون
عاقل شو و بیهوده
نکن صحبت قانون
در حسرت آزادی
اندیشه و گفتار
اینجور مزن بر
دل خود شامپو و صابون
گستره شده شیوه
سانسور پلیسی
اینجا وطن توست
نباید بنویسی
------------------------
غافل مشو از موهبت
ناله و زاری
گریه بکن از تعزیه
مرشد و قاری
غصه بخور، افسرده
بشو، دیپرشنی باش
تا جن و شیاطین
بشود از تو فراری
باید در شادی به
رخ خویش ببندی
اینجا وطن توست
نباید که بخندی
------------------------
رو مشتری روضه
آخوند حسن باش
دائم پی بیچارگی
و رنج و محن باش
در خانه مکن گوش
به موزیک و سياوش
برخیز و برو سینه
زنی کن، قمه زن باش
گه گاه بزن بر
سر خود تیشه و چکش
اینجا وطن توست
مبادا بشوی خوش
------------------------
ای آنکه وکالت
کنی از هرچه موکل
گفتیم به مقتول
بده رتبه قاتل
گفتی که کنی پیروی
از عدل و عدالت
اکنون توئی و محبس
و پروانه باطل
امید که اینمرتبه
دوزاریت افتاد
اینجا وطن توست
نگو عدل و نگو داد
------------------------
ای گشنه اگر کسب
کنی لقمه نان را
پس شکر بکن حضرت
روزی برسان را
یک لحظه نکن شکوه
ز دزدان خزانه
تعقیب نکن طایفه
مختلسان را
هرقدر که بردند
ریالی و دلاری
اینجا وطن توست
نباید بشماری
------------------------
ای طنزنویسی که
گرفتار اوینی
تا توبه نکردی
به همین بند قرینی
شمشیر قلم در کف
و دائم به تقابل
با قافله راهزن مذهب و دینی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر