۱۳۹۴ شهریور ۸, یکشنبه

شاعره ي پر شور ايران زمين زني دگرانديش و طغيانگر بر عليه متحجرين زمانه ...


iran #تهران #ایران شاعره ي پر شور ايران زمين زني دگرانديش و طغيانگر بر عليه متحجرين زمانه ...

تا آخرین لحظه های زندگی‌، خانه‌اش پر می‌شد از جوانان علاقهمند به او و آثارش. پرستارش گاهی کلافه می‌شد از سیل تماس‌هایی که دوستداران «سیمن دانشور» برای جویا شدن از حال او می‌گرفتند و به گفتن یک جمله «خانم خوبن، دارن استراحت می‌کنند»، اکتفا می‌کرد. سیمین دانشور فرزندی نداشت اما پرستارش می‌گفت: «روزی نیست که جوانی تماس نگیرد و تقاضای دیدن خانم دانشور را نداشته باشد.»من و چند نفر از دوستانم هم از همان طرف‌داران سمجی بودیم که هم‌نشینی با خانم سیمین دانشور یکی از آرزوهایمان بود. یک بار آن قدر با خانم پرستار صحبت کردم که بالاخره راضی شد: «می‌توانید آخر هفته به دیدن او  بیایید. یک عصر دلنشین به خانه‌ای در محله تجریش رفتیم تا از نزدیک او را در خانه‌اش ببینیم؛ خانه‌ای که بوی کاغذ و کتاب و قلم و جوهر از گوشه گوشه‌اش به مشام می‌رسیدما جوانان روزنامه نگار به خانه‌ نخستین نویسنده زن ایران رفته بودیم؛ اولین رییس «کانون نویسندگان ایران»؛ زنی که سال‌ها پیش، زمانی که خیلی از زن های ایرانی سواد خواندن و نوشتن نداشتند، با نام مستعار «شیرازی بی نام» برای مهم ترین روزنامه‌های ایرانی می‌نوشته است. ما در خانه نویسنده «سووشون» نشسته بودیم و همگی لال بودیم. «سو وشون» مهم ترین آثار سیمین دانشور و از تاثیرگذارترین داستان های ایرانی است که به 17 زبان دنیا ترجمه شده است. او در این کتاب، زندگی اجتماعی مردم را در روزگاری که نیروهای انگلیسی، ایران را اشغال کردند، روایت کرده استما مبهوت خانه خانم نویسنده بودیم که سیمن دانشور که آن روزها هشتاد و چندساله بود، آمد. پرسیدیم و آرام آرام جواب می‌داد با ته لهجه شیرازی که همه ما را  به فضای داستان‌ سووشون و اصطلاحات شیرازی‌ آن می‌برد. نگاهی به میهمانانش که همگی دخترانی جوان بودند، انداخت و گفت: «چه خوب که همه تان کار می‌کنید. خوشحالم که زن‌ها بیش تر از گذشته فعال شده‌اند.» بعد رفت به زمان‌های دور، به روزهایی که با نویسندگان و روشن‌فکران هم‌دوره‌اش به کافه می‌رفتند و رفت و آمد داشتند: «آن زمان وقتی  بیرون می‌رفتیم یا جلسه کانون نویسندگان بود، ما زن‌ها خیلی کم بودیم اما الان... خب خیلی خوب است.» بعد لبخند زد .سیمین دانشور متولد ۱۳۰۰ است؛ شیراز به دنیا آمده، پدرش پزشک بوده و مادرش نقاش و مدیر هنرستان دخترانه شیراز. از کودکی با شعر، داستان و ادبیات آشنا می‌شود. در دانشگاه هم رشته ادبیات را انتخاب می‌کند و به تهران می‌رود. آن جا برای روزنامه‌های معتبر آن دوره مقاله می‌نویسد. سیمن دانشور در زمانی اولین مجموعه داستانش را منتشر می‌کند که هیچ زنی قبل از او به طور جدی وارد این حیطه نشده است. اولین اثرش چاپ شده بوده که در اتوبوس با «جلال ال احمد»، نویسنده، مترجم و روشن‌فکر دینی آشنا ‌شد. این آشنایی به ازدواج منجر می‌شود. خانه ای که ما در آن سیمین دانشور را ملاقات کردیم، خانه‌ جلال و سیمین بود. سیمین بعد از آشنایی با جلال هم خواندن ادبیات را تا مقطع دکترا ادامه می‌دهد، بعد دو سال می رود امریکا. او در «دانشگاه استنفورد» در رشته زیبایی‌شناسی مشغول تحصیل می‌شود. سیمین دانشور پس از بازگشت از امریکا، بر کرسی استادی دانشگاه تهران می‌نشیند.سیمین دانشور یکی از کسانی است که برای بهبود وضعیت زنان در ایران تلاش کرده است. در همان روز ملاقات خودش گفت: «من در همه داستان‌هایم سعی کردم به شکلی وضعیت زنان ایرانی را نشان بدهم. می‌خواستم راوی صبر و تحمل و بی پناهی‌های آن ها باشم.» او به خوبی این نقش را ایفا کرده است. سیمین دانشور فقط یک نویسنده نبود؛ آثار زیادی از نویسندگان بزرگ به قلم او ترجمه و نویسندگان زیادی توسط او به ایرانیان معرفی شده‌اندجلال آل احمد 19 سال پس از زندگی مشترکش با سیمین دانشور درگذشت. سیمین بعد از جلال دیگر ازدواج نکرد و تا آخر عمر حلقه ازدواجش را در دست داشت. وقتی در خانه‌اش از جلال آل احمد حرف زدیم، نگاهی به اطراف انداخت و گفت: «این خانه یادگار جلال است. وقتی از امریکا برگشتم، این را ساخته بود.» و بعد سکوت کرد. او سال ۱۳۹۰ در همان خانه‌ای که یادگار جلال بود، درگذشت.


iran #تهران #ایران 
#قوچان #بلوچستان #بندرعباس #کرمان #مهاباد #اهواز #اراک  #تهران #کرج #اصفهان #کرمانشاه #شیراز #تبریز #رشت#آبادان #اردبیل #مهاباد #سنندج #زاهدان #ایران #شیراز #تهران  #اصفهان #مشهد #تبریز #قزوين، #تنكابن #ایرانشهر #ساری #خوزستان #دزفول
#استان #دماوند #شهرستان #اسلامشهر #شهرستان  #فیروزکوه #پردیس #ری #رباط‌کریم #شمیرانات #ورامین #پاکدشت #شهریار #ملارد #قرچک 
#ايران #استان_تهران #دماوند #اسلامشهر #شهرستان  #فیروزکوه  #پردیس #ری #رباط‌_کریم #شمیرانات #ورامین #پاکدشت #شهریار #ملارد #قدس #بهارستان #قرچک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر